loading...

بیابان طلب

سین طوری می‌گوید چه لاغر شده‌ای و بعد اضافه می‌کند نه، کلاً سایزت کوچک‌تر شده که هر کس نداند می‌پندارد دارد درباره‌ی چیز دیگری حرف می‌زند. رازش را هم می‌پرسد که...

بازدید : 5
شنبه 19 ارديبهشت 1404 زمان : 2:06
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بیابان طلب

سین طوری می‌گوید چه لاغر شده‌ای و بعد اضافه می‌کند نه، کلاً سایزت کوچک‌تر شده که هر کس نداند می‌پندارد دارد درباره‌ی چیز دیگری حرف می‌زند. رازش را هم می‌پرسد که تلاش می‌کنم با خنده و تمسخر سر و تهش را هم بیاورم: آه دوست سالیان دور، این بار برای شانه‌های نحیف من زیادی سنگین است، جسمم را آب می‌کند و روحم را خواب. زیادی که اصرار می‌کند جدی می‌شوم که بازتابی‌ست از روح کوچک و نازک و تنک این روزهایم. شلوارهایم اعلام استقلال کرده‌اند و مدام از آن‌ها اصرار که ما خود را پایین بکشیم و از دستان من اصرار که بمانید همانجا که هستید. بعد هم سوالی می‌کند که درجوابش درنگ نمی‌کنم: به کسل‌کنندگی من از صفر تا صد چند میدی؟ سی‌وپنج تا چهل. سکوت. سکوت. سکوت. فکر نمی‌کردم این‌قد زیاد باشه. دنبال چیزهایی نباش که اگه بدونی ناراحت میشی. نه آخه، بقیه معمولاً کم‌تر میگن. از همه می‌پرسی؟ تا بیست می‌گفتی چیزی نبود. پس می‌خواستی چیزی رو بشنوی که خودت می‌خوای. نمی‌دونم، مهم نیست. این هم از نشانه‌های پسران بالای سی ساله که سوالی بکنند و خود را به جواب بی‌اعتنا نشان دهند؟ آره، یکیش هم اینه که نه براشون نه است. همین خوبه، آدم تا داغه نمی‌خواد قبول کنه نه نه است، هی میفته به تفسیر و تبیین که لابد نمی‌خواد سبک باشه یا توجه میخواد، اون داغی که میگذره چشم وا میکنه و میبینه چه زوری میزده تا چیزی رو که نیست هست جلوه بده، هست ببینه. میخوای بری برو، معلومه باز حوصله‌ت رو سر برده‌ام. به خانه که رسیدم رفتم روی ترازو: بقالی سر کوچه کیشمیش داره/ شیشصدوشصت‌وشیش سه تا شیش داره...

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 2

آمار سایت
  • کل مطالب : 23
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 18
  • بازدید کننده امروز : 19
  • باردید دیروز : 339
  • بازدید کننده دیروز : 54
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 19
  • بازدید ماه : 1155
  • بازدید سال : 5902
  • بازدید کلی : 63528
  • کدهای اختصاصی