loading...

بهار گمشده آرزوها...

بازدید : 246
جمعه 17 بهمن 1398 زمان : 16:55

«به تو فکر کردن. خوابیدن و به رخت‌خواب رفتن.
به تو فکر کردن. بیداری و از رخت‌خواب بیرون زدن.»
.
.
«من می‌تونم بیام شهر تو. زیر پنجره‌ای. پنجره‌ی اتاق تو. نشد؟ پارک محل. داخل کارتن‌ها و خرده مقواها شب را صبح کنم. بی‌ریا. به انتظار.»
.
.
«چرا تو را وسطِ روزگاری که تنها باید به آن تف انداخت، زمانه‌ای که الکی‌ است همه‌ی دَک‌وپوز آدم‌هایش، تنها گذاشته‌ام؟»

چای زنجبیل و خواص آن
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 2

آمار سایت
  • کل مطالب : 23
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 21
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 65
  • بازدید کننده امروز : 55
  • باردید دیروز : 108
  • بازدید کننده دیروز : 6
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 311
  • بازدید ماه : 1131
  • بازدید سال : 43926
  • بازدید کلی : 57079
  • کدهای اختصاصی