هنوز نفهمیدهای که من در این آبها دوام نمیآورم؟ تو اما هلم میدهی به اعماق آبهای شور پر از هیولایان ناشناس. تن کمرمقم را میکشم از امروز به فردا. توقع ندارم پری دریایی مقابلم سبز شود، به صدف و مروارید هم قانعم اما جز استخوانهای پوسیده و کشتیهای بهگلنشسته چیزی عایدم نمیشود. دلگیرم میکند زنجیری که به پایم بستهای، وزنهای که مرا در قعر نگه میدارد و از آفتاب محروم. اوایل به امواج دل بسته بودم، حالا میدانم که این امواج نمیتوانند مرا به ساحل برسانند. مینشینم و به ماهیان غبطه میخورم...
بازدید : 1
دوشنبه 28 ارديبهشت 1404 زمان : 0:56
